باد صبا درآمد فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نیسان به فرش دیبا
آمد نسیم ِ سنبل با مشک و با قرنفُل
و آورد نامهٔ گل باد صبا به صهبا
ابر آمد از بیابان چون طیلسان رُهبان
برق از میانش تابان چون بُسّدین چلیپا
آهو همی گُرازد ، گردن همی فرازد
گه سوی کوه تازد گه سوی راغ و صحرا
گل باز کرده دیده ، باران بر آن چکیده
چون خون فرو دویده بر عارض دو دیده
سرخ و سیه شقایق ،هم ضدّ و هم موافق
چون مؤمن و منافق پنهان و آشکارا کسایی مروزی